خاندان کیانی، خاندانی سیستانی که مدتها بر سیستان ودره هلمند حکومت میکرد و در اوائل قرن ۱۸ میلادی از قدرت ساقط گردید. اعضای این خاندان خود را از اعقابکیانیان میدانستند.[۱] در طول تاریخ دو طبقه از خاندان کیانی بر سیستان حکمرانی کردند: طبقه اول سلسله صفاریان، توسط یعقوب لیث و برادرانش که پیشه رویگری (صفاری) داشتند، بنیان گذاشته شد. آخرین حکمران این سلسله، امیرخلف بن احمد بن محمد خلف بود که در سال ۳۹۳ هجری قمری توسط سلطان محمود غزنوی از حکمرانی خلع شد. طبقه دوم، که به ملوک نیمروز معروف هستند، پس از یک دوره فترت شصت ساله زمام حکومت سیستان را در دست گرفتند و با پیوستن به سلاجقه جلال و عظمت خود را تجدید کردند. ملوک نیمروز خود منشعب به دو سلسله بودند: «ملوک نصری»، که تا حمله مغول در سیستان حکمرانی میکردند و «ملوک مهربانی» که حکومت آنان تا عصر صفویه به طول انجامید.[۲][۳]
در هنگام حمله افغان ملک محمود، حاکم کیانی سیستان، توانست با افغانها به مصالحه برسد و حتی قلمروی خود را تا خراسان گسترش دهد. اما سرانجام به دست نادرشاهمقتول شد و حکومت سیستان به یکی از منسوبانش به نام ملک حسن رسید. پس از مرگ نادر و عادل شاه، سیستان و بعضی نواحی دیگر به دست احمدشاه درانی افتاد. در این زمان حکومت سیستان در دست سلیمان خان کیانی بود که تحت اوامر احمدشاه قلمروی خود را اداره میکرد و دختر خود را به همسری پادشاه افغانستان درآورده بود. در زمان شاهمحمود درانی، ملک بهرام کیانی حاکم سیستان بود و او دختر خود را به کامران میرزا پسر محمود شاه داد. ملک بهرام در اواخر عمر، توسط مخالفین داخلی از سیستان رانده شد. پس از مرگ او، پسرش ملک جلالالدین به کمک کامران میرزا باردیگر حکومت سیستان را در دست گرفت. ولی پس از کامران میرزا، مخالفین دوباره سربرافراشتند و جلالالدین را مغلوب و از سیستان بیرون کردند. با این کار به حکومت سلسله کیانی پایان داده شد و قلمرو آنان بین محمدرضاخان سرابندی و هاشم خان شهرکی و ابراهیم خان بلوچ تقسیم گشت.[۴]
از عصر صفوی شاخهای از خاندان کیانی در گیلان ومازندران گسترش یافت. نیای این شاخه، ملک عبدالعزیز، از ملوک کیانی بود که به دستور شاه صفوی به حکومتمازندران منصوب شد. او پس از مدتی به گیلان رفت و در نزدیک لاهیجان باغهایی احداث کرد و نام آن را به یاد زادگاه خود «سیستان» گذاشت. در اعصار بعدی چندین نفر از نوادگان او به حکومت لاهیجان رسیدند.[۵] معروفترین نواده او، محمدعلیخان امین دیوان لاهیجی (صفاری)است که در عصر خود از بزرگترین مالکین گیلان به شمار میآمد و از طرف ناصرالدین شاه به لقب «خانی» و دریافت شمشیر و کمربند مرصع نائل شده بود.[۵] امین دیوان جد اعلای خاندان صفاری لاهیجان است. محمدعلی صفاری (۱۲۷۷–۱۳۶۶) شهردار تهران و رئیس شهربانی کل کشور، نوه او بود.[۶]
خاندان کیانی در طول تاریخ تا آخرین روزهای حیاتشان جز با خودشان یا سلاطین وصلت نمیکردند و بازماندگان آنها در پاکستان هنوز هم به این شیوه عمل میکنند.[۱]