Uosf1: تاریخ قوم بلوچ قبل از نوشتن این مطالب باید بگویم که هدف من از نوشتن این مطالب اگاهی بلوچ ها از تاریخشان است نه هیچ هدف سیاسی یا قوم گرایی در اینجا می خواهم انچه که از کتب تاریخی در مورد تاریخ بلوچ را خوانده ام در اختیار خواننده این مطالب قرار دهم تا تاریخ گمشده خود را بشناسند. بلوچ به چه معناست؟ ریشه قوم بلوچ از کجاست؟ بلوچ به معنی بلند قامت و قوی هیکل و در واقع همان پهلوان است. بلوچ ها از اقوام سکایی هستند که در دوره باستان به ایران مهاجرت کردند و به نام پارت ها مشهور هستند و در مناطق سیستان و خراسان تا ترکمنستان فلات ایران ساکن شدند در دوره هخامنشی به خدمت هخامنشیان در امدند و هخامنشیان با استفاده از این اقوام جنگجو نصف دنیای ان روزگار را به تصرف خود در اوردند همانطور که در شاهنامه بزرگترین اقوام جنگجوی ایرانی می باشند و رستم و سهراب و اشکش همه از همین قوم می باشند،بعد از سقوط امپراطوری هخامنشی پارتها از اولین اقوام ایرانی هستند که علم استقلال بر افراشتند و بر ضد اقوام بیگانه یونانی به میارزه بر خواستند و سردار پارتها شخصی به نام ارشک یا اشکش که در شاهنامه و برهان قاطع از اون یاد شده بر علیه یونانیان شورید و عاملان یونانی را از سرزمین خود بیرون راند و یه باختر حمله کرده و ان سرزمین را تصرف کرد و سکه طلا ضرب کرد و حکومتی را بوجود اورد که به نام اشکانیان مشهور شد و در منابع غربی به نام امپراطوری پارت مشهور شد. حال از کجا بدانیم که بلوچ ها همان سکاها یا پارتهایی هستند که در دوران باستان حکومت اشکانیان را بوجود اوردند؟ 1.اسم چندین تن از پادشاهان اشکانی بالاچ می باشد ک شکل قدیم کلمه بلوچ می باشد که معرب ان بلاش می باشد. بالاچ اول اشکانی کسی بود که شهری در شمال ایران ساخت که به نام او به بلاچان یا بلاشکان معروف شد و اقوام پارتی را که در ان ساکن کرد به همین نام می شناختند و در نام این شهر تا قبل از حمله اعراب در کتب تاریخی ذکر شده است. 2.در دوره اشکانی یکی از خاندان های اشرافی و بزرگ اشکانی که در سیستان زندگی میکردند که به نام سورن یا سارن مشهور هستند که سورنای اشکانی سردار معروف ایرانی که رمیان را شکست داد از همین خاندان می باشد که گفته می شود پیروزی سورنا بر رومیان بزرگترین پیروزی شرق بر غرب می باشد اما نکته جالب این است که خاندان سورن هنوز هم در سیستان ساکن هستند و از اصیل ترین طوایف بلوچ می باشند که منظور ما طایفه سارانی هستند که از اقوام اصیل زابل هستند. 3.یکی دیگر از این خاندان های پارتی که در دماوندساکن بودند و حکمرانی ان منطقه به انها تعلق داشت به نام کوسگان مشهور بودند و بعد از حمله اعراب از انجا مهاجرت کردند امروزه یکی از طوایف بلوچ هستند که دقیقا به همین نام مشهور هستند طایفه کوسگان یا کوسگ در بلوچستان ساکن هستند. 4.دلیل دیگر اینکه حکومت اشکانی شبیه حکومت ملوک الطوایفی بلوچ بوده و دولت مرکزی دخالت زیادی در امور ایالات نمیکرده فقط در مواقع جنگ یا مشکلات دیگر و در مجلس تصمیمات گرفته می شده و از عادل ترین پادشاهان بودند و مردم از ازادی مذهبی برخوردار بودند و ملاک انتخاب پادشاه جنگجویی و شجاعت بوده و اگر از پادشاهی خطایی سر میزده خلع و دوباره به ایل بر می گشته و وقتی دوباره صلاحت او تاییده میشده به حکومت بر می گشته. 5.یکی دیگر از وجه مشترک بلوچ با اقوام پارتی ویژگی های اخلاقی و جنگجویی و شجاعت انها می باشد سکایی ها اقوام بسیار جنگجویی بودند قبلا از ساکن شدن در ایران هیچ منطقه ای از تاخت و تاز این قوم جنگجو در امان نبوده و بعد از ساکن شدن در ایران ایرانیان فنون جنگی انان را اموختند و انها را به خدمت گرفتند و امپراطوری بزرگی را بوجود اوردند حتی خود اشکانیان که از همان قوم می باشند در جنگجویی بی نهایت ماهر بودن منابع رومی می گویند که انان در تیراندازی چنان مهارتی داشتند ک تیر های انها از زره و سپر هم رد میشده و گاهی دو سرباز را بهم می دوختند و تیر انها خطا نمیرفت حتی در حال سورکاری در حالی که وانمود به فرار میکردند از روی اسب به عقب برمی گشتند و تیر اندازی میکردند که باز هم با دقت سربازان دشمن را از پای در می اوردند نویسنده ی رومی می نویسد که انها بهترین جنگجویان دنیا هستند و امروز واژه پارتیزان که به سربازان چریکی گفته می شود که داری مهارت و چابکی میباشند از برگرفته از همین جنگویان پارتی می باشد.و نکته جالت جوانمردی در جنگ می باشد که هیچوقت شهرهای دشنمان را خراب نمیکردند و مردم را به اسارت نگرفته و و مورد تجاوز قرار نمیدادند حتی یک نویسنده رومی می نویسد در یکی از جنگها سربازان رومی در حال گریز به رودخانه رسیدند که مرز ایران و روم بود و ایرانیان به دنبال انها بودند و حتی از لحاظ تعداد و قدرت انها بیشتر بودند وقتی رومیان در برای خوردن اب توقف میکنند اشکانیان از حمله به انها خود داری می کنند و اجازه بازگشت به کشورشان را به Uosf1: انها می دهند. اشکانیان از دیپلماسی بسیار بالایی بزخوردار بودند در جنگهایی که بین انها و یونیان روی داد حتی با وجود پیروزی و برتری بر انها همیشه برای صلح پیش قدم بوده و با دشمن با جوانمردی رفتار میکردند با وجود اینکه دشمن شکست خورده به ایران حمله کرده بود باز هم دست دوستی به سویش دراز میکردند. یکی از مواردی که دیپلماسی قوی اشکانیان را نشان میدهد حمله اقوام شرقی مغول و ترکی بود که در دوره انها حتی بسیار شدیدت از دوره خوارزمشاهیان رخ داد ولی اشکانیان با وجود تلاف بسیار و کشته شدند دو تن از شاهانشان در این جنگها ایران را از خطر ویرانی این حملات نجات دادند. 6.یکی دیگر از وجه اشتراک بلوج با اشکانیان و اقوام پارتی لباس مشترک انها می باشد که لباس بلوچی هنوز هم همان لباس اشکانیان باستان است جامه با شلوار چین دار گشاد و لباس زنان بلوچ که سوزن دوزی دارد و از اشکانیان مجسمه هایی وجود دارد که لباسشان سوزن دوزی دارد و یکی از سوزن دوزی های مشهور بلوچی پهلی وار می باشد که تغییر شکل یافته واژه پهلوی وار می باشد که باز هم به اشکانیان بر میگردد. 7.زبان بلوچی که همان زبان پهلوی می باشد که در دوران باستان بدان صحبت میکردند. 8.احوال پرسی بلوچ ها از کلمات اصیل پهلوی تشکیل شده و کلماتی در ان وجود دارد که نشان دهنده روحیه پهلوانی و جنگجویی وجود دارد. استفاده از کلمه دروت و درهبات که بر گرفته از ریشه درا یه معنی سلامتی می باشد که معنی کنونی کلمه درود در فارسی هم سلامتی می باشد که در اصل از کلمه بلوچی درا بوده در بلوچی به سالم درا می گویند ک ناسالم یا مریض را نادرا. و کلمه دیگری که در احوال پرسی بسیار کاربرد دارد کلمه دد میباشد به فتحه د dadکه به معنی درنده بودن است که از برای اطلاع از امادگی طرف مقابل پرسیده می شود که ریشه در اصالت سکایی بلوچ ها می باشد. حال جا دارد این سوال را بپرسیم که چطور همچین قومی با همچین پیشینه ای تاریخش به فراموشی گرایید؟ برای جوابش باید بدانید که بعد از سقوط حکومت اشکانی چه اتفاقی برای این قوم افتاد؟ باز باید به کتب تاریخ مراجعه کرد و از رفتار پارسها با اشکانیان که بعد از اشکانیان به حکومت رسیدند مطالعه کرد. شاهان ساسانی به علت کینه ای که نسبت به پارتها داشتند و خود را بهتر از قوم پارت می دانستند دست به کشتار قوم پارت زدند حتی با وجود خدماتی که در جنگها در دوران ساسانیان به انها میکردند باز هم با بی مهری ساسانیان مواجه می شدند نمونه ان رفتار هرمز و پسرش خسرو با بهرام چوبین که یکی از بزرگترین سرداران نظامی تاریخ است با وجود نجات ایران از تاخت و تاز اقوام شرقی شاه به او سو زن پیدا کرده و تصمیم به قتل او میگیرد که بهرام چوبین از این جریان اگاه شده و به پایتخت حمله میکند و تیسپون را که قبلا متعلق به اشکانیان بود و بهرام خود را از ورثه انان میدانست تصرف می کند و خسرو به روم می گریزد خسرو با لشکری از رومیان به ایران حمله میکند و با شکست بهرام شروع به کشتار اقوام اشکانی میکند که در این جنگ ها صد ها هزار نفر از پارتها کشته می شوند شرح جنگ های ساسانیان و کشتار بلوچ ها و اقوام پارتی حتی در شاهنامه هم ذکر شده است اما شرح دقیق تر این کشتار ساسانیان در کتاب ایران در استانه یورش تازیان امده است،کینه ساسانیان نسبت به اشکانیان به حدی بوده که حتی شهرها و تمام اثار دوران اشکانی را نابود می کردند و نمونه ان ویران کردن شهرهای اشکانی در ارمنستان و سوریه توسط شاهپور ساسانی است. حالا با توجه به مطالبی که گفته شد دلیل اینکه چرا بلوچ ها در تاریخ خود خود را مهاجر از شام میدادند را توضیح خواهم داد. با توجه به کشتار اقوام پارتی که بلوچ ها بازمانده همان اقوام هستند و در اواخر حکومت ساسانیان روند این کشتار ادامه داشت با شروع حملات اعراب به ایران اقوام پارت یا بهتر بگویم بلوچ راه نجات خود را از ظلم و ستم ساسانیان پیوستن به اعراب دیدند که در تاریخ هم امده که عده ای از ایرانیان به اعراب پیوسته و قرار دادی با انها انعقاد کردند که بنا بر این قرار داد بلوچ ها به اعراب در جنگ کمک میکنند به شرطی که حقوق و مزایایی برابر با اعراب بگیرند و با یکی از اقوام اشراف عرب پیمان برادری بسته و در جایی در سرزمین شام ساکن شوند و اگر جنگی بین اعراب با همدیگر روی دهد بلوچ ها بی طرف هستند که این پیمان در زمان خلاقت حضرت عمر خلیفه دوم بسته شد و بلوچ پس از فتح ایران در شام ساکن شدند. جنگ بلوچ ها با ساسانیان حتی در اشعار بلوچی هم امده که سردار بلوچ پیروز گلو با ساسانیان همیشه در حال جنگ بوده ک در دوره یزدگرد ساسانی هم سرداری اشکانی به نام پیروزان علیه ساسانیان شورش می کند. هنوز هم در سوریه مکان هایی به اسم بلوچ وجود دارد که گواه اقامت بلوچ ها در این سرزمین است برای مثال مکانی به اسم وادی البلوس و .. بعد از اختلاف اعراب با یکدیگر جنگ یزید و امام حسین که یزید از بلوچ ها می خوUosf1: اهد که در جنگ با امام حسین به او بپیوندند بلوچ ها با این درخواست مخالفت میکنند چون برخلافی پیمانی بود که با اعراب بسته بودند و بعد از شهادت امام حسین دوباره به وطن خود که سیستان و بلوچستان است دوباره مهاجرت میکنند که در اشعار بلوچی شرح این مهاجرت امده است که به اشتباه بعضی از اقوام بلوچ فکر میکنند که از اعراب هستند و این داستان مهاجرت و ریشه عربی ور بسیاری از اقوام بلوچ وجود دارد ک ریشه در همین مهاجرت بلوچ ها دارد حتی طایفه سارانی که بازماندگان خاندان سورن هستند نیز همچین باوری دارند در صورتی که این عقیده ای اشتباه است که در بین همه اقوام بلوچ وجود دارد که اگر از نسل اعراب بودند با ان جمعیتی که مهاجرت کردند که جمعا طوایف رند و لاشار 90 هزار نفر جمعیت داشتند باید کل منطقه بلوچستان به زبان عربی صحبت میکردند و لباس عربی می پوشیدند. خاستگاه بلوچ سیستان است و در شاهنامه امده است که کیخسرو حکومت مکران را بعد از تصرف به اشکش بلوچ که از فرماندهان سپاهش بوده میدهد و عده ای از بلوچها از ان زمان در مکران ساکن می شوند در کتاب تاریخ سیستان وصیف سیستانی ساکنان سیستان را 12 طایفه بلوچ بلوچ می شمارد. چرا در شاهنامه محل سکونت بلوچ ها را در شمال ایران ذکر کرده است؟ بعد از تشلیل حکومت اشکانی پارتها که بلوچ ها بازمانده همان قوم هستند از خراسان و سیستان به غرب ایران تاختند تا یونانیان را از ایران بیرون برانند از شهر نسا در ترکمنستان کم کم به شهر صد در دروازه در شمال ایران ساکن شدند و در اخر در تیسپون در غرب ایران تا به دشمن خود نزدیکتر باشند بیشتر اقوام پارتی در شمال ایران زندگی میکردند که شرح ان در کتاب شهرستان های ایران امده است و حتی شهر بلوچ ها بلاچان یا همان بلوچان که بالاچ اول اشکانی ان را بوجود اورد. این اقوام بعد از حمله اعراب در حلب شام ساکن و بعد از شهادت امام حسین به سرزمین مادری خود بازگشتند. علاوه بر حکومت اشکانی حکومت کوشانی هم توسط همین اقوام سکایی که بلوچ ها بازمانده انها هستند بوجود امد که هم عصر اشکانیان می باشد ک طایفه کشانی بلوچ ها بازمانده انها هستند. پس از خواندن این مطالب و اگاهی از پیشینه خود باید از تاریخ درس بگیریم چرا ان پیشینه درخشان به این ضعف و اختلاف قومی و مذهبی بدل شده چرا بلوچ اینقدر ضعیف شده؟ بزرگترین علت ضعف بلوچ ها اختلاف قومی و قبیله ای و مذهبی می باشد. عصبیت قبیله ای که اعراب جاهلی در 1300 سال پیش یا ان مواجه بودند بلوچ امروز با ان دست و پنجه نرم میکند و گریبان گیر جامعه بلوچستان شده هر طایفه ادعای برتری از طوایف دیگر را دارد هیچ طایفه ای توانایی تحمل طایفه دیگر را ندارد ماننده خانواده ای که در ان چندین برادر باهم دیکر اختلاف داشته باشند هیچوقت این خانواده به موفقیت نمیرسد مثال جامعه بلوچستان هم همین می باشد همه از یک ریشه و از یک نژاد اما با همدیگر اختلاف دارند عقاید دوران جاهلی در دوره ای که همه جوامع با علم و دانش ک صلح و سازش به سمت پیشرفت و سعادت میروند جامع بلوچستان را از پای در اورده و ضعیف و بیمار کرده است. باید از گذشته بیاموزیم و با تحمل یکدیکر و با همدیگر و و در کنار هم دیگر با صلح و سازش عاملی برای پیشرفت بلوچستان و تعالی جامعه بلوچستان شویم و با عقاید جاهلی و اختلاف و تفرقه مبارزه کنیم و نه بردار کشی و جنگ با برادر خود،بخاطر تعصب قومی و طایفه ای شایسته سالاری کنار گذاشته می شود و ممکن است حق و حقوق افراد با استعداد ضایع شود ضرر ان به کل جامعه بلوچستان بر میگردد.منتظرنظرات وپیشنهادات شمادوستان هستم.