ی راهداری (رهدار)
درباره ی وجه تسمیه طایفه ی راهداری نظرات مختلفی وجود دارد ، یک نظریه معقول و پراحتمال این است که براساس سخن جی پی تیت راهدار ها را بدان جهت راهدار می نامند که راه را برای حرکت کاروانهای عبوری از سیستان امنیت می بخشیده اند و با این کار با توجه به جاده ابریشم که از این سرزمین می گذشته است خدمت مهمی برای کوتاه کردن دست راه زنان از این جاده انجام می داده اند.
اما یکی از مردان مسن طایفه مدعی است که چون جد بزرگ راهدار ها بنام حسین بخشی رئیس قورخانه ملک بهرام و ملک جلال الدین کیانی بوده و به خاطر رابطه ی حکومتی بین ملک جلال الدین و شاه کامران (پادشاه هرات) موظف بوده که جهت حمل و جابجائی نیرو و اسلحه بین سیستان و هرات رفت و آمد داشته باشد و نیز راه های تجاری را ایمن سازد فرزندان وی به این نام خوانده می شدند.
اکثر مردان بزرگ راهدار در قدیم باسواد بوده اند و یک ضرب المثل در میان رهدارها باقی مانده است که میگوید ؛ راهدار باشی و ملا نباشی ؟! (ردار بشی و ملا نبشی؟!) . " راهدار باشی و ملا نباشی " بی جهت نبوده که برای مدتی شبیه خوانی در ده راهدار با مقایسه به مراکز شبیه خوانی در شیب آب که مرکز حکومتی خاندان سربندی به شمار می آید از مزیت بیشتر و کیفیت بهتری برخوردار بوده است.
مردان ممتاز و باجربزه ی طایفه ی راهدار در زمره ی مقربین و صاحب منصبان حکومتی به حساب می آمده اند.
محل اقامت امروزی راهدارها در ده راهدار (رهدار) پشت آب است . آنان معتقدند که راهداری های ده اسماعیل قنبر فقط با آنان رشته ی مواصلتی دارند.
منبع : زادسروان سیستان(شرح منثور احوال طوایف سیستان) – جلد اول – غلامعلی رئیس الذاکرین دهبانی –
بنده سامان رهنما هستم
پدر بزرگ مرحومم ابراهیم رهنما
و پدر پدر بزرگم اسمشون آقا رضا بوده
و پدر بزرگ پدر بزرگم هم اسمشون محمد رضا بوده
ما طبق گفته پدر بزرگ مرحومم اصالت سیستانی داریم
ولی حدود ۱۳۰ سال پیش جد ما از سیستان مهاجرت میکنه و به لرستان میاد.
همینطور طبق فرمایشات پدر بزرگ مرحومم پدرشون ۵ یا ۶ تا برادر داشتن که همگیشون
در سیستان باقی موندن و با توجه به نبود وسایل ارتباطی در اون زمان دیگه هیچوقت خبری از برادرشون و بستگانشون نداشتن. خوشحال میشم اگر که کسی اطلاعی در این زمینه و در مورد این خانواده داره بنده رو در جریان قرار بده بلکه بتونیم بعد از گذشت بیش از یک قرن فامیلهای اصلیمون رو ببینیم.